به گزارش گروه خواندنی های مشرق، صبح روز ۲۷ ارديبهشت ماه سال ۸۲ وقتي کارگران يک مانتو فروشي در ميدان هفت تير تهران به انبار محل کارشان رفتند با جنازه حسابدار مانتو فروشي به نام مصطفي روبه رو شدند که بر اثر ضربات متعدد چاقو جان باخته بود. دقايقي بعد اطراف مانتو فروشي با نوارهاي زرد رنگ پليس جنايي محصور شد و کارآگاهان براي کشف راز اين جنايت به تکاپو افتادند.
تحقيقات پليس براي شناسايي قاتل و پي بردن به انگيزه او زياد طول نکشيد. در گاوصندوق مانتو فروشي که معمولا پول زيادي در آن نگهداري مي شد نيمه باز بود و سرايدار مغازه که جواني افغان به نام رفيع بود نيز به يکباره ناپديد شده بود. همين اطلاعات کارآگاهان را به کليد اين معماي جنايي رساند و باعث مطرح شدن فرضيه جنايت با انگيزه سرقت توسط سرايدار مانتو فروشي شد.
صاحب مانتو فروشي در اين باره به پليس گفت: «رفيع از حدود يک سال قبل در مانتو فروشي کار مي کرد و شب ها نيز در انباري مغازه مي خوابيد. او جوان خوبي به نظر مي رسيد و هيچ وقت فکر نمي کردم روزي او نقشه قتل حسابدار و دستبرد به گاوصندوق را اجرا کند.» اين مرد درباره مقتول نيز گفت: «چون به مصطفي اطمينان کامل داشتم از او به عنوان حسابدار استفاده مي کردم. او آخر وقت پول هاي فروش روزانه را جمع مي کرد و کارهاي حسابرسي را انجام مي داد.»
در همين حال تحقيق از ديگر کارکنان مانتو فروشي نشان داد شب پيش از اين حادثه دو نفر از دوستان رفيع مهمان او بوده اند. بنابراين کارآگاهان احتمال دادند سرايدار خيانتکار با کمک دوستانش اين سرقت خونين را رقم زده است.
با گذشت چند روز از کليد خوردن تحقيقات، افسران آگاهي به اطلاعاتي دست يافتند که نشان مي داد رفيع در ساختماني نيمه کاره در کرج پنهان شده است. به اين ترتيب وي طي عملياتي ضربتي دستگير شد. بازجويي از متهم به قتل و اعترافات او فرضيه هاي پليس را تأييد مي کرد. او ضمن اقرار به کشتن حسابدار مانتو فروشي گفت پول ها در اختيار دو همدستش به نام هاي يوسف و فريدون است و او از مخفيگاه آن ها اطلاعاتي ندارد. وي درباره چگونگي قتل مصطفي گفت: من و دو دوستم از چند روز قبل نقشه قتل او را طراحي کرديم و شب حادثه در حالي که او مشغول شمارش پول ها بود سراغش رفتيم و هر کدام چند ضربه چاقو به او زديم و وقتي ديگر نفس نمي کشيد سراغ گاوصندوق رفتيم و موجودي ۸ ميليون توماني اش را غارت کرديم.
به گزارش خراسان، با گذشت چند ماه از دستگيري اين متهم از آن جا که هيچ ردي از همدستانش به دست نيامده بود وي به تنهايي تحت محاکمه قرار گرفت و به قصاص محکوم شد اما اين حکم در ديوانعالي کشور نقض و پرونده به شعبه ۱۱۵۶ دادگاه جزايي تهران ارسال شد. قاضي جديد پرونده تحقيقات انجام شده را ناقص تشخيص داد و به کارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي دستور داد تحقيقات جامعي را در اين باره انجام دهند. سرايدار جاني در دور تازه بازجويي ها مدعي شد دو همدستش به يکي از مناطق کوهستاني افغانستان گريخته اند.
تحقيقات بيشتر در اين باره فاش کرد دو متهم فراري مدت ها است در يک منطقه کوهستاني زندگي مي کنند به اين ترتيب قاضي پرونده از پليس اينترپل درخواست همکاري کرد. بر اساس اين گزارش با شناسايي مخفيگاه يوسف و فريدون افسران اينترپل هم اکنون در کمين آن ها هستند و اميدوارند طي چند روز آينده آن ها را پس از ۸ سال فرار به دام بيندازند.
